شماره ی هشت

هشت نمادی است از انسانهایی که از متناهی به سمت نا متناهی می روند

شماره ی هشت

هشت نمادی است از انسانهایی که از متناهی به سمت نا متناهی می روند

cafe' 00010*

  مجموعه ی خاطرات/ برگ اول

توضیح: از این به بعد در پست هایی که با cafe' 00010* (بصورت استار) مشخص می شوند، زندگی نامه ی واقعی یک انسان رو که به گفته ی خودش دست نوشته های سیاهی از یک مداد سیاه هستند، نقل می کنم...این که این فرد کیه و کجاست و چگونه ست زیاد برام مهم نیست که بیان کنم...مهم احساسات، تجربیات، و هزاران هزار همزادپنداری دیگه ست که فقط با خوندن یه داستان واقعی به آدم دست میده و هیچ چیز جر واقعیت نمیتونه به اون خوبی خودش رو به آدم انتقال بده..به هر حال اگه حوصله تون رو سر میبرد، پیشنهاد میدم نخونید این پستارو!!! 

 

  • تقدیم به زهره و مشتری گمشده ام... 
  • به ستاره ی غروب کرده ام 
  • به محراب دلم 
  • به عبادتگاه جانم 
  • به خورشید یا ماهی که از آسمان عمرم رو به مغرب نهاد ولی هنوز ویران دلم به یادش چون آتشکده ای متروک است 
  • به شمعی که خاموش شد و شبستان جانم را برای همیشه سرد و تاریک گذاشت...